دختران ایرانی نازترین عکسهای ایرانی

عکسهای خفن ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

نازترین عکسهای خارجی

عکس های خارجی

کلیپ عکسهای خفن ایرانی های ایرانی

کلیپهای ایرانی


angel2012

sepide

angel2012

http://angel2012.lxb.ir

looooove poem

مريم حيدرزاده

looooove poem

من نه عاشقم ونه محتاج نگاهی که بلرزد بر من ... من خودم هستم و یک حس غریب که به صد عشق وهوس می ارزد.من نه عاشق هستم نه دلداده به گیسوی بلند و نه آلوده به افکار پلید،من به دنبال نگاهی هستم که مرا از پس دیوانگیم میفهمد.و هر کس که می گوید دوستم دارد خیانتگر غمگینی است که آوازش را از دست داده است کاش عشق را زبان سخن می بود... لطفا نظر یادتون نره ممنون میشم

looooove poem

مريم حيدرزاده

سلام کسی که تو دلم درخشید

من دیگه دوستت ندارم ببخشید

من واسه اون کسی که دوس ندارم

نمی تونم شاخه گل بیارم

بین تو و اون روزا کلی فرقه

تو اسمونت پر رعد و برقه

نه مهربونی نه واسم می خندی

هر دری رو من می زنم می بندی

کو اون همه شعرای عاشقونه

کی بود بهم می گفت سلام بهونه

از چشم من افتادی نازنینم

دوس ندارم دیگه تو رو ببینم

اگه دلت همین حالا بشکنه

بهتر از اوارگیای منه

من کسی رو می خوام که عاشق باشه

اول و اخرش شقایق باشه

من کسی رو می خوام که نیس مثه تو

پشیمونم دوست ندارم برو

پشیمونی گرچه نداره سودی

خوب شد که فهمیدم بدی به زودی

 

 

 

 

 

+نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,;ساعت19:40;توسط sepide; | |

از سروده هاي مريم حيدرزاده

 
سلام بهونه قشنگ من برای زندگی

 

آره بازم منم همون دیونه همیشگی

فدای مهربونیات چه میکنی با سرنوشت؟!

دلم واست تنگ شده بود این نامه رو برات نوشت!

حال من و اگه بخوای رنگ گلای قالیه

جای نگاهت بدجوری تو صحن چشمام خالیه

ابرا همه پیش منن اینجا هوا پر از غمه

از غصه هام هرچی بگم جون خودت بازم کمه

دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون

فریاد زدم یا تو بیا یا منو پیشت برسون

فدای تو یه وقت شبا بی خوابی خسته ات نکنه

غم غریبی عزیزم سرد و شکسته ات نکنه

چادر شب لطیفتو از روت شبا پس نزنی

تنگ بلور آبتو یه وقت ناغافل نشکنی

اگه واست زحمتی نیست بر سر عهدمون بمون

منم تو رو سپردمت دست خدای مهربون

راستی دیروز بارون اومد منو خیالت تر شدیم

رفتیم تا اوج آسمون با ابرا هم سفر شدیم

از وقتی رفتی آسمون پر کبوتره

زخم دلم خوب نشده از وقتی رفتی بدتره

فدای تو نمی دونی بی تو چه دردی کشیدم !

حقیقتو واست بگم به آخر خط رسیدم

رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی

قسمت تو سفر شدو قسمت من آوارگی

به خاطرت مونده یکی همیشه چشم به راهته

یه قلب تنها و کبود هلاک یک نگاهته

من میدونم‌من میدونم همین روزاعشق من ازیادت میره

بعدش خبر میدن بیا که داره عشقت میمیره

عکسای نازنین تو با چند تا گل کنارمه

یه بغض کهنه چند روزه دائم در انتظارمه

تنها دلیل زندگی! با یه غمی دوست دارم

داغ دلم تازه میشه اسمتو وقتی میارم

وقتی تو نیستی چه کنم با این دل بهونه گیر

مگه نگفتم چشاتو از چشم من هیچ وقت نگیر

حرف منو به دل نگیر همش غم غریبیه

تو رفتی من غریب شدم چه دنیای عجیبیه!

میگم شبا ستاره ها تا می تونن دعات کنن

نورشون بدرقه پاکی لحظه هات کنن

تنها دلیل زندگیم!

با یه غمی دوستت دارم


+نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,;ساعت12:37;توسط sepide; | |

رویا(فروغ فرخزاد)..

با امیدی گرم وشادی بخش

 با نگاهی مست و رویایی

 دخترک افسانه میخواند

نیمه شب در کنج تنهایی:

 بی گمان روزی ز راهی دور

 میرسد شهزاده ای مغرور

می خورد بر سنگفرش کوچه های شهر

ضربه سم ستور باد پیمایش

 میدرخشد شعله خورشید

 بر فراز تاج زیبایش

تار و پود جامه اش از زر

سینه اش پنهان به زیر رشته هایی از در و گوهر

می کشاند هر زمان همراه خود سویی

باد... پرهای کلاهش را

یا بر آن پیشانی روشن

حلقه موی سیاهش را .

مردمان در گوش هم اهسته میگویند:

"آه او با این غرور و شوکت و نیرو"

"در جهان یکتاست"

"بیگمان شاهزاده ای والاست"

دختران سر میکشند از پشت روزنها

گونه هاشان آتشین از شرم این دیدار

سینه هاشان لرزان و پر غوغا

در طپش از شوق یک پندار

"شاید او خواهان من باشد"

لیک گویی دیده’ شهزاده’زیبا

دیدهمشتاق آنان را نمیبیند

 او از این گلزار عطرآگین

 برگ سبزی هم نمیچیند

همچنان آرام و بی تشویش

میرود شادان به راه خویش

میخورد بر سنگفرش کوچه های شهر

ضربه سم ستور باد پیمایش

مقصد او ...خانه دلدار زیبایش

مردمان از یکدیگر آهسته می پرسند:

 کیست  پس این دختر خوشبخت؟

ناگهان در خانه می پیچدصدای در

سوی در گویی ز شادی می گشایم پر

اوست ...آری... اوست

آه ای شهزاده ,ای محبوب رویایی

نیمه شبها خواب می دیدم که می آیی

زیر لب چون کودکی آهسته می خندد

با نگاهی گرم و شوق آلود

بر  نگاهم راه می بندد

ای دوچشمانت رهی روشن به سوی شهر زیبایی

ای نگاهت باده ای در جام مینایی

آه بشتاب ای لبت همرنگ خون لاله خوشرنگ صحرایی

ره بسی دور است

لیک در پایان این ره ...قصر پر نور است

می نهم پا بر رکاب مرکبش خاموش

میخزم در سایه آن سینه و آغوش

می شوم مدهوش

باز هم آرام و بی تشویش

میخورد بر سنگفرش کوچه های شهر

ضربه سم ستور باد پیمایش

میدرخشد شعله خورشید

بر فراز تاج زیبایش

میکشم همراه او زین شهر غمگین رخت

مردمان با دیده حیران

زیر لب آهسته می گویند

دختر خوشبخت

+نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,;ساعت12:30;توسط sepide; | |

عاشقی

کي با اشکاي تو يه اسمون ستاره ساخت

کي بود که به نگاه تو دلش رو عاشقونه باخت

کي بود که با نگاه تو

خواب و خيال عشق و ديد

کي بود که واسه تو از همه دنيا دل بريد

نگو کي بود کجايي بود

اون که برات ديوونه بود

رو خط به خط زندگيش از عشق تو نشونه بود

من بودم اون که دلش رو ساده

به پاي تو گذاشت

اون که واسش بودن تو به غير غم چيزي نداشت

من بودم اون که دل اخر عشق تو رو خوند

اون که به جاي عاشقي حسرتشو به دل نشوند

حسرت دوست داشتن تو هميشگي بود

 


+نوشته شده در دو شنبه 5 دی 1390برچسب:,;ساعت16:59;توسط sepide; | |

چقدر سخته عشقت نباشه

چه قدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت گرفته

  به جاش یه زخم همیشگی به قلبت هدیه داده زل بزنی

و به جای اینکه لبریز کینه نفرت بشی

حس کنی هنوزم دوسش داری

چه قدر سخته دلت بخواد سرتو باز به دیوار تکیه بدی

که یـک بار زیر آوار غرورش همه وجودت له بشه

چه قدرسخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی

اما وقتی دیدیش هیچ چیز جز سلام نتونی بهش بگی

چه قدر سخته وقتی پیشته سرتو بندازی پایین و آروم اشک بریزی

چون دلت براش تنگ شده، اما آروم اشکاتو پاکنی تا متوجه نشه...


چون حتما فکر می کنه دیوونه ای!

چه قدر سخته وقتی پشتـت بهشه

دونه های اشک صورتت رو خیس کنه


اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوز دوسش داری

چه قدر سخته گل آرزوهاتو تو باغ دیگران ببینی

و هزار بار تو خودت بشکنی و اون وقت زیر لب آروم بگی

گل من باغچه نو مبارک

 


+نوشته شده در یک شنبه 4 دی 1390برچسب:,;ساعت10:35;توسط sepide; | |